دانلود و نقد کتاب
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد باز امشب میان واژه ها انگار شبی غمگین تر از شبهای فرهاد
روی همه این ویرانه ها فرو افتاده بود
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
رود آنجا که می بافتند کولی های جادو گیسوی شب را ادامه مطلب...
درگیرم
من از این واژه های تلخ و تکراری
دلگیرم
شب رویا و کابوسش
تن تب دار و درمانشادامه مطلب...
به یاد لحظه های رفته بر باد
به یاد سروهای سبزو عاشق
نشستم گریه کردم تا شقایق
صدایم یک نیستان بی قراری
غروب و حسرت و چشم انتظاریادامه مطلب...
تا شادمانه مرا ببینند
شاخهها
به شکل نام تو سبز میشوند،
پرنده کوچکی که نمیدانم نامش چیستادامه مطلب...
Design By : Pichak