دانلود و نقد کتاب
1964: کاترین 1956: لاکپشتها بنیاد راتون روگ از سال 2007 به این سو، با بهرهگیری از میراث جی.گینز، داستان برتر را از بین نویسندگان آمریکایی ـ آفریقایی انتخاب میکند. به برنده، 15هزاردلار تعلق میگیرد و مجسمهای نیز از وی ساخته میشود. در سال 2009، این جایزه به راوی هوارد به خاطر انتشار داستان «قدم زدن مانند درختان» اهدا شده است. ما تو خیابون دوباره راه می افتیم. خیلی خیلی آروم. راحت می شه فهمید که مادر خودشم نمی دونه کجا داره می ره. وقتی به یه فروشگاه می رسیم می ایستیم و به آدم مجسمه ای ها نیگاه می کنیم.
افسانه شعباننژاد، شاعر کودکان و نوجوانان برای اولینبار مجموعه شعر خود را با عنوان «آپارتمان» به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران میآورد.
به گزارش ستاد خبری بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، اشعار این مجموعه در قالبهایی چون چهارپاره برای کودکان سروده شده و شامل 30 شعر برای کودکان است.
«تاتی تی تی» هم مجموعهای از شعرهای خردسال شعباننژاد است که در نمایشگاه عرضه میشود. از شعباننژاد تاکنون ??? عنوان کتاب در حوزههاى شعر و داستان برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 15 تا 25 اردیبهشت ماه سال جاری در مصلای امام خمینی (ره) برگزار میشود.
«سفر در شب» عنوان آخرین مجموعه داستان احمدرضا احمدی برای نوجوانان است که به همراه چهار کتاب صوتی از این نویسنده و شاعر در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود.
به گزارش ستاد خبری بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، تعداد زیادی از کتابهای احمدی در حوزه کودک و نوجوان را کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده است.
کانون تاکنون کتابهایی چون «خواب یک سیب»، «رنگین کمانی که همیشه رخ نمیداد» و «هفت کمان، هفت رنگ» را از احمدرضا احمدی منتشر کرده و در ابتدای سال جاری هم کتاب «سه گلدان» را از وی به بازار فرستاد.
چهار کتاب صوتی احمدرضا احمدی با صدای خودش اواسط سال گذشته عرضه شد که در بیست و سومین نمایشگاه کتاب تهران در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
«شب روز اول و صبح روز هفتم»، «سه گلدان»، «رنگینکمانی که همیشه رخ نمیداد» و «همه آن واژههای کاغذی» عنوان چهار کتاب احمدرضا احمدی است که با صدای خود آنها را خوانده است.
بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 15 تا 25 اردیهشت در مصلای امام خمینی(ره) برپا میشود.
«آسمان خاکستری»
جدیدترین کتاب منتشر شده ام یک ترجمه است.
یک ترجمه آزاد از داستان بلند «آسمان خاکستری» نوشته ارنست جی.گینز،نویسنده معاصر امریکایی.
مخاطب داستان هم نوجوان به بالاست.داستان از زبان یک نوجوان روایت می شود. تلاش کرده ام که نثر داستان متناسب شخصیت او باشد. منتظر خواندن و نقد اهل داستان هستم.
کتاب را نشر حوا منتشر کرده و در نمایشگاه کتاب امسال پخش می شود.
ارنست جی.گینز در جهان داستان مشهور است.اما چون تا کنون ترجمه ای از او نداشته ایم برای ما ناشناخته است.در این جا برای نخستین بار او را برای مخاطب ایرانی معرفی می کنم. همچنین برشی کوتاه از ترجمه داستانش را می آورم.
ارنست جی.گینز، متولد 1933 در آمریکاست. آثار او در کلاسهای دانشگاهی تدریس میشود و نیز بسیاری آثار او به زبانهای دیگر ترجمه شده است؛ زبانهایی چون فرانسوی، اسپانیولی، آلمانی، روسی و چینی. چهار اثر او نیز به فیلم تلویزیونی تبدیل شده است. داستان «درسی پیش از مرگ»(1993) جایزه کتاب ملی منتقدان را در رشته داستان از آن خود کرد و نیز نامزد جایزه پولیتزر بوده است.
در سال 2004، جی.گینز نامزد جایزه نوبل در رشته ادبیات بوده است. وی عضو بنیاد مکآرتور بوده و به استخدام آکادمی آمریکایی هنر و ادبیات کلاسیک درآمده و «نشان ملی آزادی» را از آن خود کرده است. وی همچنین عضو افتخاری نهاد فرانسوی «درخواست برای هنر و ادبیات» است.
گینز به نسل پنجم خانواده تاجرش تعلق دارد که در مزارع کنار رودخانه در لوییزیانا زندگی میکردند؛ جایی که در آثارش بسیار نمود و تأثیر دارد. او بزرگترین پسر خانوادهای بود با 12 فرزند. او در خانه عمهاش بزرگ شد؛ کسی که معلول بود و برای حرکت مجبور بود خودش را به این طرف و آن طرف بکشاند. گرچه گینز پس از پایان دوران بردهدرای به دنیا آمد، اما وی فقیرانه در آسایشگاه بردگان سابق در یک مزرعه بزرگ شد. او شش کلاس ابتدایی را در کلیسای آنجا درس خواند. یک معلم سیار میآمد و به او و دیگر بچهها پنج شش ماه در سال درس میداد؛ آن هم فقط زمانی که بچهها در حال جمعآوری پنبه از مزرعه نبودند. گینز سه سال دبیرستان را در یک مدرسه کاتولیکی مخصوص آمریکاییهای آفریقاییالاصل در نیورودز تحصیل کرد. زمانی که او 15ساله بود، به کالیفرنیا رفت تا مادر و ناپدریاش را (که هنگام جنگ جهانی دوم، لوییزیانا را ترک کرده بودند) ملاقات کند. نخستین داستانش را در سن 17سالگی نوشت؛ زمانی که باید از کوچکترین برادرش پرستاری میکرد. او دستنوشتهاش را در کاغذی پیچید، محکم بست و برای یک ناشر نیویورکی فرستاد که البته آن را پس فرستادند.
گینز از شدت ناراحتی دستنوشتهاش را سوزاند، اما بعدها آن را دوباره نوشت تا به نخستین داستان منتشر شدهاش تبدیل شود: «کاترین» در 1956، نخستین داستان کوتاه گینز با نام «لاکپشتها» در یک نشریه وابسته به دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو منتشر شد؛ جایی که وی در سال بعد، از آن فارغالتحصیل شد. پس از گذراندن دو سال در ارتش، او از دانشگاه استانفورد، برنده یک کمکهزینه برای نوشتن شد.
از 1984 به بعد، گینز نیمی از سال را در سانفرانسیسکو به سر میبرد و نیمه دوم آن را به لافایت میرفت تا پاییز هر سال، کارگاههای آموزشی نویسندگی خلاق را در دانشگاه لوییزیانای لافایت برگزار کند. ارنست گینز، از 1984 در اسکار لوییزیانا در کنار همسرش زندگی میکند؛ جایی که او در کنار مزرعه قدیمی دوران کودکیاش، خانهای بنا کرده است.
1967: از عشق تا غبار
1968: شجرهنامه
1971: خود زندگینامه دوشیزه چینی پیتمن
1971: یک روز طولانی در ماه نوامبر
1978: در خانه پدریام
1983: انجمن پیرمردان
1993: درسی پیش از مرگ [برنده جایزه ملی کتاب منتقدان در رشته داستان در سال 1993 و جایزه باشگاه اپرا در سال 1997]
2005: موتزارت و لیدبلی(لیدبلی، خواننده و نوازنده قدیمی سیاهپوستان آمریکایی است)
1957: پسری با دور و پوش
1960: ماری لوییس
1963: درست مثل یک درخت
1963: آسمان خاکستری
1964: یک روز طولانی در ماه نوامبر
1966: پدربزرگم و هیئت
• افتخارات:
2000: دریافت نشان شوالیه از نهاد فرانسوی «درخواست برای هنر و ادبیات»
2000: جایزه بخش ادبیات آکادمی آمریکایی هنر و ادبیات کلاسیک
2000: اهداکننده جایزه ملی هنرها
2000: برنده جایزه نویسندگی برتر لوییزیانا
2000: نشان ملی آزادی
1993: دریافت جایزه کتاب ملی منتقدان در رشته داستان
1993: دریافت جایزه داس پسوس
1993: دریافت جایزه مرد برتر حقوق بشر در لوییزیانا
1993: عضویت در بنیاد مکآرتور
1971: عضویت در بنیاد سولومون آر.گاگنهیم
1967: دریافت کمکهزینه از نهاد «کمک مالی برای هنرها»
1957: عضویت در والیس استگنر
از داستان آسمان خاکستری وی، در سال 1980 یک فیلم داستانی تلویزیونی به همین نام توسط استان لاتن در آمریکا ساخته شده است. فیلمنامه این فیلم 46دقیقهای را چارلز فولر نوشته است.
داستان «آسمان خاکستری» نخستین بار سال 1963 انتشار یافت. این داستان از سوی انتشارات گرینوود به عنوان یکی از بهترین داستانهای قرن در مجموعهای به این نام انتخاب و منتشر شد.
من به یه پسر بچه نیگاه می کنم که یه پالتو قهوه ای پوشیده و همین طور کفشهاشم قهوه ایه. یه نیگاه به کفش های خودم می ندازم و دوباره یه نیگاه به کفشای اون می ندازم. می گم: «فقط تا تابستون صبر کن.»
من و مادر دوباره راه می افتیم. به یه فروشگاه دیگه می رسیم. به مجسمه ای های اون جا هم نیگاه می کنیم. بعد دوباره راه می افتیم. به یه کافه می رسیم که آدم سفید ها دارن غذا می خورن. مادر بهم می گه جلوی پاتو نیگاه کن. آدم باید جلوی پاشو نیگا کنه. اما نمی تونم به اونا که دارن غذا می خورن نیگاه نکنم.
شیکمم قار و قور می کنه. چون گشنمه. من وقتی می بینم یکی داره غذا می خوره گشنه م می شه و وقتی یه پالتو می بینم سردم می شه. وقتی از جلوی یه پمپ بنزین رد می شیم یه مرد سفید پوست واسه مادرم سوت می کشه. مادر انگار که اصلاً اونو ندیده. بر می گردم و نیگاه می کنم. دلم می خواد بپّرم بزنم تو دهنش. می گم:«اگه فقط یه کم بزرگتر بودم بهت می گفتم.»
همین جور راه می ریم. یواش یواش سرد و سردتر می شه. اما هیچی نمی گم. حس می کنم آب دماغم راه افتاده و عطسه می کنم. مادر می گه: «دستمالتو در بیار.» دستمالمو در می آرم و دماغمو پاک می کنم. حالا دیگه کاملاً سرما خورده م.
صورتم، دستام، پاهام، همه جای تنم. از کنار یه کافه دیگه رد می شیم ولی این یکی هم مال سفید پوستاست و ما نمی تونیم بریم تو. پس دوباره راه می افتیم. این قدر سردمه که چیزی نمونده صِدام در بیاد. اگه می دونستم داریم کجا می ریم این قدر سردم نمی شد. اما اصلاً نمی دونم. همین جور می ریم و می ریم و می ریم... حالا دیگه کاملاً از شهر خارج شدیم.
بعدش از جاده رد می شیم و بر می گردیم. همون چیزایی را که صبح که از اتوبوس پیاده شدیم دیده بودیم، دوباره می بینیم. همون درختا، همون پیاده رو ها، همون علفا. همه چی همونه که صبح دیدیم. دوباره عطسه می کنم. مادر می گه: «دستمال.» خیلی سریع دماغم رو پاک می کنم و قبل از این که دستام یخ بزنه زودی دستمالمو می چپونم تو جیبم. سرمو بالا می گیرم و یه مغازه ابزار فروشی رو، روبروم می بینم. می ریم تو. نمی دونم چرا. ولی هر چی هست خوشحالم. هوای داخل، گرمه. این قدر گرم که دلت نمی خواد هیچ وقت بری بیرون.
سه تا مرد سفید پوست دور بخاری وایستادن و صحبت می کنن. یکی از اونا می آد ببینه مادر چی می خواد. مادر می گه: «یه تبر می خواستم.» من و مادر و فروشنده می ریم طرف عقب مغازه .ولی تا به نزدیکی بخاری می رسیم مادر می گه همون جا وایستم. مادر با مرده می رن جلوتر. دستامو جلوی بخاری نیگر می دارم تا گرم بشن. سفید پوسته تبرهایی را که به دیوار زدن به مادر نشون می ده.
مادر یکی از اونارو بر می داره و تکونش می ده و سبک سنگین می کنه. یه دستی روش می کشه. بعدش بَرِش می گردونه و اون طرفشو نیگاه می کنه. سرشو تکون می ده و اونو می ذاره سر جاش. یکی دیگه بر می داره و همون کارا رو باهاش می کنه. اما این یکی رو هم نمی پسنده. بعدش یکی دیگه. ولی قبل از این که تکونش بده یا سبک سنگین بکنه یه نیگاه به من می ندازه. انگار می خواد یه چیزی به من بگه. اما نمی فهمم. فقط همینو می دونم که حالا خیلی خوب گرم شدم و حالم بهتره.
مادر این یکی رو هم مثل بقیه تکون می ده. بعد سرشو تکون می ده و یه چیزایی به مرد سفید پوست می گه. اون یه نیگاه به بساط تبرها می ندازه و وقتی مادر از پیشش می آد، مرد سفید پوست فقط سرشو می خارونه. مادر به من می گه راه بیفت. می آم بیرون و دوباره راه می افتیم تو خیابون.
شخصیت واقعی فیلم اسکاری «نقطه کور» نویسنده میشود
مایکل اوهر، فوتبالیستی که براساس زندگیاش کتاب «نقطه کور» نوشته و سپس اقتباسی سینمایی از آن ساخته شد نویسنده میشود.
به گزارش خبرآنلاین، انتشارات گاتهم بوکس روز دوشنبه اعلام کرد کتاب «من بر مشکلات غلبه کردم» نوشته مایکل اوهر در فوریه سال 2011 به بازار میآید.
اوهر در ممفیس با فقر دست و پنجه نرم میکرد اما موفق شد با بازی در تیم فوتبال آمریکایی بالتیمور ریونز به شهرت برسد. مایکل لویس براساس زندگی اوهر کتاب پرفروش «نقطه کور» را نوشت.
سال گذشته اقتباسی سینمایی از این کتاب با همین نام با بازی ساندرا بولاک در نقش لی آن توهی، مادرخوانده اوهر ساخته شد. ساندرا بولاک برای بازی در این فیلم اسکار بهترین بازیگر زن را دریافت کرد.
توهی و همسرش شان نیز درحال نوشتن کتاب خاطرات خود هستند که تابستان امسال به بازار میآید.
سایه روشن 35 سال تحقیق یک چهره ماندگار
انتشارات قطره 21 مقاله تحقیقی درباره زبان و ادبیات و فرهنگ ایرانی را در کتابی با عنوان «سایه روشن» برای رونمایی در نمایشگاه کتاب منتشر کرده است کتابی که حاصل 35 سال تحقیق یک چهره ماندگار حوزه فرهنگ در کشور است.
دکتر مهری باقری به تازگی کتاب «سایه روشن» تحقیقات مفصل خود در باب زبان و ادبیات فارسی را از سوی انتشارات قطره منتشر کرده است.
بنابراین گزارش، این کتاب که در نمایشگاه کتاب تهران در 256 صفحه و با قیمت 5500تومان عرضه می شود، شامل بخشی از تتبعات و مقالاتی است که خانم باقری در نتیجه 35 سال پژوهش و تحقیق درباره زبان و ادبیات و فرهنگ و اساطیر ایران زمین فراهم آورده است و در قالب 21 مقاله در این مجموعه گنجانده است.
ناشر در توضیح انتشار این مقالات آورده است: اغلب این مقالات در نشریات و مجلات تخصصی انتشار یافته ولی به دلیل نایافت بودن برخی از آن نشریات، دسترسی به آنها دشوار مینمود و از این رو، برای آسانیِ دستیابیِ علاقمندان به زمینههای فرهنگی، ادبی و زبانشناسی تاریخی، 21 مقاله در این مجلد گردآوری شده است.
انتشار ? ???مقاله فارسی در نشریات معتبر داخلی، ? ??مقاله انگلیسی در نشریات خارجی و یک مقاله اسپانیولی، تالیف و ترجمه ? ??کتاب و انجام دو طرح پژوهشی در زمینه بررسی تحولات تاریخی اصول زبان فارسی و کتیبههای دوره ساسانی وشرکت و ارایه مقاله در ? ???سمینار و کنگره داخلی و ? ???کنفرانس و کنگره خارجی، از جمله فعالیتهای علمی پژوهشی این استاد دانشگاه تبریز است. معاون انجمن جهانی تحقیقات در زمینه فرهنگ عامه و روایات سنتی و رییس علمی بخش آسیا و اقیانوسیه در این مجمع، عضویت در هیات تحریریه مجله فولکلور دانشگاه میسور هندوستان، عضویت در هیات مشاوران انجمن جهانی فولکلور دانشگاه منچستر انگلستان، عضویت در هیات مشاوران انجمن جهانی فولکلور دانشگاه هلسینکی فنلاند، و عضویت در شش مجمع علمی بینالمللی، از دیگر مسئولیتهای بینالمللی دکتر مهری باقری بشمار میرود.
«مقدمات زبان شناسی و تاریخ زبان فارسی» از جمله کتاب پیشین این چهره ماندگار 65 ساله کشورمان است؛ فردی که دکترای زبان شناسی و الهیات و معارف اسلامی دارد. شایان ذکر است ناشر امیدوار است باقی مقالههای این محقق حوزه فرهنگ را نیز به زودی منتشر و روانه بازار نشر کند.
Design By : Pichak |