دانلود و نقد کتاب
هر بار با یک بهـــــــانه ، حتی یک بهانه کوچــــــــک از تو یادی می کنــــــم ... ! چه خبر از دلت ، ای خوبِ من ؟ او هم تنگ می شود گاهــــی ؟!بی قراری چه ؟به یاده خاطره ها،به یاد خنده ها و سرخوشی ها،بی قراری می کند ؟ از احوالات و روزگارت برایم بگو ... روزهایت زود می گذرند یا نه ،آنها هم مثل روزهای من جان می کاهند؟! چشمانت گه گاهی خیس می شوند،یا چشمه شان خیال جوشیدن ندارد ؟ خواب شبهایت چطور است ؟ بی خیال و بی دغدغه به خواب میروی ، یا تو هم مثل من شب زنده داری ؟ راستی ... دلت با دیگران هم مهربان است ؟ همچو روزهایی که با من مهربان بود ؟ دلگیر نشو ... کمی درد دل می کنم ، فقط گوش کن ! تو را نمی دانم ... اما من ... بعد از تو ... نه ! بعد از تو "من " دیگر "من " نبودم ! یک "او" شدم که دیگر نمی شناسمش ! "او" بعد از تو نه مهربانی را دانست که چیست و نه عشق را ! سنگ که نه اما سرد شد ! تقصیرِ تو نیست خوبِ من ! تقصیر "من " هم نیست که " او " شده ام ... تقصیر خدا هم نیست ... تقصیر هیچ کس نیست ! تقدیر من این بود ... تقدیر تو دیگری ... تقدیرم به کنار ... من فقط ... "او" را نمی بخشم که بعد از تو " من " را فراموش کرد ... ! + تقدیر به کنار ... من "خودم" را نمی بخشم ... ! "سارا زیبایی"
Design By : Pichak |