سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































دانلود و نقد کتاب

 

هر بار با یک بهـــــــانه ، حتی یک بهانه کوچــــــــک از تو یادی می کنــــــم ... !

چه خبر از دلت ، ای خوبِ من ؟ او هم تنگ می شود گاهــــی ؟!بی قراری چه ؟به یاده خاطره ها،به یاد خنده ها و سرخوشی ها،بی قراری می کند ؟

از احوالات و روزگارت برایم بگو ... روزهایت زود می گذرند یا نه ،آنها هم مثل روزهای من جان می کاهند؟!

چشمانت گه گاهی خیس می شوند،یا چشمه شان خیال جوشیدن ندارد ؟

خواب شبهایت چطور است ؟ بی خیال و بی دغدغه به خواب میروی ، یا تو هم مثل من شب زنده داری ؟

راستی ... دلت با دیگران هم مهربان است ؟ همچو روزهایی که با من مهربان بود ؟

دلگیر نشو ... کمی درد دل می کنم ، فقط گوش کن !

تو را نمی دانم ... اما من ... بعد از تو ...

نه ! بعد از تو "من " دیگر "من " نبودم ! یک "او" شدم که دیگر نمی شناسمش !

"او" بعد از تو نه مهربانی را دانست که چیست و نه عشق را !

سنگ که نه اما سرد شد !

تقصیرِ تو نیست خوبِ من ! تقصیر "من " هم نیست که " او " شده ام ...

تقصیر خدا هم نیست ... تقصیر هیچ کس نیست !

تقدیر من این بود ... تقدیر تو دیگری ...

تقدیرم به کنار  ... من فقط ... "او" را نمی بخشم که بعد از تو " من " را فراموش کرد ... !

 

+ تقدیر به کنار ... من "خودم" را نمی بخشم ... !

"سارا زیبایی"


نوشته شده در جمعه 92/5/4ساعت 1:0 صبح توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |


Design By : Pichak