دانلود و نقد کتاب
باز هم اشک به دادم رسید . . . ! وقتی تنهای تنها . . . نالان از این تنهایی . . . سرخورده و غمگین ، زیر باران قدم می زدم . . . اشک به دادم رسید . . . ! وقتی بی معرفتی هایت ، چون پتک بر سرم کوبیده شد ، اشک به دادم رسید . . . ! نوازشم کرد،کمکم کرد دردش را حس نکنم ! وقتی چشمهایت را به روی عشقم بستی و انکارش کردی و گفتی: "حتی احساست هم دروغ می گوید !" من هم چشمهایم را بستم تا به اشکهایم اجازه بارش دهم، خواستم مثل همیشه آرامم کند . . . ، وقتی بر گور آرزوهایم می نگریستم ، اشک بود که به دادم رسید . . . نه . . . تنها نبودمــــــ . . . من بودم و اشک . . . داشتیم به زیر گور رفتن آرزو ها را نگاه می کردیم . . . سخت است وداع و جدا شدن از کسانی که به انها خو گرفته ایم . . . ! وقتی زیر آوار غصه جان می دادم ، باز هم اشک به دادم رسید . . . ! تو نبودی . . . تو در هیچ ثانیه ای از تنهایی هایم حضور نداشتی . . . برنگــــــــــــــــــــرد . . . من و اشک مدتهاست به هم عادت کرده ایم . . . برنگـــــــــــــــــرد . . . دیگر جای یار باوفایم اشک را با تو عوض نمی کنم . . . ! "سارا زیبایی"
Design By : Pichak |