سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































دانلود و نقد کتاب

http://www.dovechristiancounseling.com/Free-Woman.jpg

 

من دلم می خواهد یک زن باشم... یک زن آزاد...

یک زن آزاده من متولد می شوم، رشد می کنم تصمیم می گیرم و بالا می روم.

من گیاه و حیوان نیستم. جنس دوم هم نیستم. من یک روح متعالی هستم؛ تبلوری از مقدس ترین ها !ـ من را با باورهایت تعریف نکن ! بهتر بگویم تحقیر نکن!

ـ من آنطور که خود می پسندم لباس می پوشم –قرمز، زرد، نارنجی، برای خودم آرایش می کنم- گاهی غلیظ، می­رقصم- گاه آرام، گاه تند، می­خندم بلند بلند بی ­اعتنا به اینکه بگویند جلف است یا هر چیز دیگر... برای خودم آواز می­خوانم حتی اگر صدایم بد باشد و فالش بخوانم، آهنگ می­زنم و شادترین آهنگ­ها را گوش می­دهم. زن درون من یک موجود مستقل است. نه به دنبال تکیه­ گاه می­گردد که آویزش شود، نه صندلی که رویش خستگی در کند و نه نردبان که از آن بالا برود. زن درونم به دنبال یک همسفر است، یک همراه، شانه به شانه. گاه من تکیه گاه باشم گاه او. گاه من نردبان باشم ، گاه او. مهر بورزد و مهر دریافت کند.

زن درون من کارگر بی­مزد خانه نیست که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد و دست­هایش همیشه بوی پیاز داغ؛ که بزرگترین هنرش گلدوزی کردن و دمکنی دوختن باشد. روزها بشوید و بساید و عصرها جوراب­ها و زیرپوش­های شوهرش را وصله کند . زن درونم این­ها نیست که حتی اگر تو به آن بگویی کد بانو!!! در خانه من کسی گرسنه نیست ، بچه­ها بوی جیش نمی­دهند، لباس­ها کثیف نیستند و همیشه بوی عطر غذا جریان دارد؛ اگر عشق باشد، زندگی  هست!

من یک زنم ... نه جنس دوم... نه یک موجود تابع... نه یک ضعیفه ... نه یک تابلوی نقاشی شده، نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی، نه یک کارگر بی­مزد تمام وقت، نه یک دستگاه جوجه کشی.

باور داشته باش من هم اگر بخواهم می­توانم خیانت کنم، بی­ تفاوت و بی­ احساس باشم، بی­ ادب و شنیع باشم، بی­ مبالات و کثیف باشم. اگر نبوده­ ام و نیستم ، نخواسته ­ام و نمی­خواهم. آری؛ زن درونم عشق می­خواهد و عشق می­ورزد، احترام می­خواهد و احترام می­گذارد. من به زن وجودم افتخار می­کنم، هر روز و هر لحظه ... من به تمام زنان آزاده و سربلند دنیا افتخار می­کنم و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می­بینند.


نوشته شده در شنبه 89/11/30ساعت 8:5 عصر توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |


Design By : Pichak