سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































دانلود و نقد کتاب

 

چشمک خداوند:

نمی دانم که بود؟....یا که چه بود؟...نور شهاب بود که در آسمان برای لحظه ای درخشید و رفت...؟یا ستاره ای بود که بی منظور به من چشمکی زد و رفت؟...آن چه بود؟....لحظه ای درخشید و نماند،عقل من را ربود و رفت!دلم از جا کنده شد،گویا اولین بارش بود که چنین تابید و رفت!او که بود،این چنین مرا خنداند و رفت...؟یا که نه....؟او پیش من است...او همین جاست در بالین من است...ذره ذره در خون من است...روح من و عشق من است...او نرفت،لحظه ای تابید اما نرفت،خوش درخشید اما نرفت...او به من خندید اما نرفت...هر شب در آسمان چشمکی زد اما نرفت...در دلم ماند و هیچ جا نرفت....

سارا زیبایی

 


نوشته شده در جمعه 89/5/1ساعت 10:50 صبح توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |


Design By : Pichak