وبلاگ :
دانلود و نقد كتاب
يادداشت :
به وبلاگ دانلود و نقد کتاب خوش آمديد.
نظرات :
2
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شه داد
" يکبار بيل براي من تعريف کرد که روزي مادرش دربار? ماجرايي که چند سال پيش از آن، در ديدار با يکي از اقوام آنها رخ داده بود، صحبت ميکرده است؛ بيل هم سرش را به علامت تأئيد حرف مادر، به بالا و پايين حرکت داده و گفته است: «بله؛ فکر کنم من هم اون روز اونجا بودم». امّا مادر بيل به او ميگويد: «نه! اين ماجرا واسه حدود هشت سال پيشه؛ تو الآن ده ساله که مهموني نرفتي!» "
شادمانه کردنِ تنهايي، ياداشت هايي باقي مانده از بيل دربک؛ ص8
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=51822