• وبلاگ : دانلود و نقد كتاب
  • يادداشت : به وبلاگ دانلود و نقد کتاب خوش آمديد.
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست من
    مطالب وبت رو خوندم خيلي جالب و خواندني بود
    ازت تقاضا دارم مطالبت رو داخل فيسبوک ايراني هم انتشار بدي هم لايک ميخوره و نظر خيلي ميدند ..
    اين هم لينکشه
    http://fbirani.ir
    + شه داد 

    " يکبار بيل براي من تعريف کرد که روزي مادرش دربار? ماجرايي که چند سال پيش از آن، در ديدار با يکي از اقوام آنها رخ داده بود، صحبت مي‌کرده است؛ بيل هم سرش را به علامت تأئيد حرف مادر، به بالا و پايين حرکت داده و گفته است: «بله؛ فکر کنم من هم اون روز اونجا بودم». امّا مادر بيل به او مي‌گويد: «نه! اين ماجرا واسه حدود هشت سال پيشه؛ تو الآن ده ساله که مهموني نرفتي!» "
    شادمانه کردنِ تنهايي، ياداشت هايي باقي مانده از بيل دربک؛ ص8
    http://ketabnak.com/comment.php?dlid=51822
    بنـــد دلـــم را
    به بند کفـــش هايت گـــره زده بودم
    که هر جـــا رفتـي
    دلــم را با خود ببري
    غــــافل از اينکه
    تو پـــا برهنـــه مي روي
    و بي خبــــر…
    slm azizam me k movafeghamn faghat age mishee cover dastan o ax shakhsiat ha ke baham mishan 3 ta ax mikham to roman
    bashe...
    mishe ?
    o0ok azizam
    me ke harfi nadaram
    faghat mikham cover dstan o ax shakhsiat haro lotf koni bzari :)
    age mizari bgo axa ro bedam


    سلام عزيزم ...با کمال معذذذذذذذررررررررت از اينکه مطلبتون رو گذاشته بودم ولي اين متنو من کپي نکردم ...چند وقت پيش يکي از دوستان واسم ايميل کرده بود....ظاهرا ايشون هم واسشون فوردوارد شده بوده و چون با حال و روز اونروزه من يکي بود به عنوان پستم انتخابش کردم .با اين حال تذکرتان را به ديده ي منت گذاشته و متن را حذف مي کنم.

    منتظر حضور سبزتان هستم