نشر:لیوسا
صفحه:510

الکس نولان به عنوان سورپرایز برای تولد همسرش، سلیا، خانهای در مندهام نیوجرسی برای او خرید. سلیا با دیدن خانه شوکه شد و زبانش بند آمد، چون این همان خانهای بود که تا ده سالگی آنجا زندگی کرده و در همانجا مادرش آندری بارتون را به صورت تصادفی کشته و ناپدریش تد را به شدت زخمی کرده بود. سپس سلیا توسط یکی از بستگان دورش پذیرفته شد و به کالیفرنیا رفت. شوهرش الکس از این ماجرا چیزی نمیدانست. حالا سلیا پس از سالها به آنجا برگشته است... یک کتاب که برای همه اعضای خانواده قابل خواندن است شما میتوانید بدون اینکه نگران محتوای آن باشید آن را به یک نوجوان یا به یک مادربزرگ پیشنهاد کنید. 
نشانههای زیادی وجود دارد که هویت سلیا در جامعه حقیقی است. زمانی که جورجت گرو، همان مشاور املاکی که خانه را به آلکس فروخت، به طرز فجیعی به قتل رسید، سلیا به عنوان اولین فرد حاضر در صحنه جنایت تبدیل به یک مظنون شد. 
در همان حالی که سلیا برای اثبات بیگناهیاش مبارزه میکرد، غافل از این بود که او فرزندش جک، تبدیل به هدف جدیدی برای قاتل شدهاند.