با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+من خدايي دارم که در اين نزديکي است
مهربان:
خوب:
قشنگ:
چهره اش نوراني است
گاه گاهي سخني ميگويد با دل کوچک من
ساده تر از سخن ساده ي من:
او مرا مي فهمد
او مرا مي خواند
نام او ذکر من است
در غم و در شادي
چون به غم مي نگرم
ان زمان رقص کنان ميخندم:که خدا يار من است
که خدا در همه جا ياد من است
او خدايي است
که مرا مي خواهد...
+آنگاه که آرزوهايم را به روي ديوار نوشتم نمي دانستم چشم نامحرمي بدان نظارگر است
آنگاه که مشق سکوتم را خواستم بر ديواره هاي تاريک شب بنويسم طوفاني آمد و آرامش مرا به يغما برد و
آنگاه که درد بي کسي هايم را به رودخانه زلال صاف سپردم او با بي اعتنايي از کنار من گذشت
و آنگاه که فريادم را بر سر کو ها کشيدم تا بلکه آرام گيرم او نيز فريادم را پس داد و مرا قبول نکرد
حالا با توام با تويي که حرف و دلم و درد تنهايي هامو صداي فريادم را که از سوز و زخم دل است را از پشت ديوارها و فاصله ها مي شنوي تو چي تو هم مي خواهي مرا تو اين دنياي وانفسا تنها گذاري و مرا به حال خود رها کني - سارا زيبايي
خداي من من تنهام ، يارايي را براي ياري دهنده ام نيست دستم را بگير که احساس مي کنم هر چه بيشتر براي رهايي از مرداب سختي ها و دلتنگي هاي اين دنيا دست و پا مي زنم بيشتر در آن غرق مي شوم و در آن فرو مي روم يا پر پروازم ده يا...
گفته بودي هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم
هراس مکن چون يا تو را از پشت خواهم گرفت يا به تو پرپرواز خواهم داد - سارا زيبايي
خداي من خداي من وقتش فرا رسيده پس چرا کاري نمي کني سنگ ريزه هاي زير پايم در حال فرو ريختنند پس چرا ياريم نمي دهي . - سارا زيبايي
+دوست واژه است
واژه اي که از لب فرشته ها چکيده است
دوست نامه است
نامه اي که از خدا رسيده است
نامه خدا هميشه خواندني است
توي دفتر فرشته ها
واژه قشنگ دوست
ماندنيست!
+«...شب پره روي تنش جاي زخمي پيداست
روح من بي خبر است ،
که چرا خنجر من روي تنش زخمي کاشت .
همه ي آدميان در خوابند
پس چرا ظلمت شب بيدار است ؟!...
مگر او خسته ز افکار پريشانش نيست ؟
نه...
فکر او جاي دگر ميگردد
در خيالش همه ي پنجره ها بيدارند
آسمان رنگين است
همه شب بوها پي روزي ميگردند ...
خستگي روي تنش پيدا شد
و چه زود چشم خورشيد به بالا آمد .
من نگاهم به نگاهش افتاد
همه ي خستگي ام رفت ز ياد ...»
+يک فرشــــــــته داشت مي دويد
توي کوچــــــــه هاي آســــــمان
روي سنگـــــفرش کهکـــــــشان
مي دويد و هرکجا که مي رسيد
با گچ ستاره ها
عکس يک شـــــــهاب مي کشيد
***
مي دويد و خنــــده هاش نور بود
غصــــــه را بلـــــــــــد نبـــــــود
غصــــــه از بهشـــــت دور بــود
مي دويد و بوي رفتنش عجيب بود
رد پايش از شکوفه هاي سيب بود
***
مي دويد و ناگهان
دامنش به ابرها گرفت و ليز خورد
از کــــــنار خانه خدا چکــــــــــــيد
قطــــره قطــــره روي خاک مــرد
هيچکـــــــس ولـــــــــي نگفت
آن فرشته اي که مي دويد کــــو!
***
جاي او چقدر خالي است
آي اي خدا ؛ تو لا اقل بگو/
عرفان نظر آهاري - سارا زيبايي