با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
اگه خودمون اينطوري فکر کنيم!آره!اين جمله قسمتي از متن يک آهنگه که فکر مي کنم يک دل نوشته ست!پس از دل نوشته ها انتظار چنداني نبايد داشت! - سارا زيبايي
من تا قبل از ماه رمضان فکر مي کردم چقدر از خدا دور شدم و خودم رو ازش فرسنگها دور مي دونستم حتي دور تر از فاصله آسمون تا زمين!!!!!!!!!نمي دونم اين چه حسي بود که گرفته بود منو اما با شروع اين ماه......همه چيز تغيير کرد!!اين جمله مي تونه حال گذشته منو توصيف کنه.... - سارا زيبايي
عاقبت جدا شدن دستاي ما/گم شديم تو غربت غريبه ها/آخر اون همه لبخند و سرود/چشم پر حسادت زمونه بود/دو غريبه دو تا قلب دربه در/دو تا دلواپس اين چشماي تر/دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چين/دو تا دور افتاده تنها نشين! - سارا زيبايي
+ابراز عشق يه مرد چيني!!!!دانشجوي چيني که عاشق يکي از دختران دانشگاهش شده بود، تصميم گرفت عشق خود را اينگونه ابراز کند
او از دانشجوهاي برخي از اتاقها خواسته بود که راس ساعت 8 چراغ اتاقهايشان را روشن کنند
آقايون ياد بگيرين!!
+همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند...به جز مداد سفيد...هيچ کسي به او کار نمي داد...همه مي گفتند: تو به هيچ دردي نمي خوري ...يک شب که مداد رنگي ها...توي سياهي کاغذ گم شده بودند...مداد سفيد تا صبح کار کرد...ماه کشيد...مهتاب کشيد...و آنقدر ستاره کشيد که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توي جعبه ي مداد رنگي...جاي خالي او...با هيچ رنگي پر نشد