پيام
+
از چه لرزيدي زمين؟؟؟!!!
به کدام گناه صورت مادر اشک شد و
صورت کودک تباه؟؟؟!!!!
وزن بي پناهيشان آنقدر زياد بود که تاب نياوردي؟؟؟؟؟
از چه لرزيدي... ؟؟
از غم ِ تو
تن ِ من لرزيد ،
از غم ِ زمين
يک شهر ..
يک ديــار...
*هور*
91/9/2
سارا زيبايي
آرام تر بلرز زمين! کودکان دِه
امشب به زير سايه ي آوار خفته اند...
سارا زيبايي
مگـــر بيتو ميشود زمزمـــه ارس شنيــــــد
مگـــر بيتو ميشود به معنـــاي وطـــن رسيــــــد
آنـــکه دلش ميزند نبـــض جـدايــــــي در بـــاد
با او سخـــن ميگويـــم تا نگــــــه دارد به يــــــاد
آذرآبـــادگان من، جـــان جانان مـــن است
...
قيمــــــت خـــون ارس، رگ ايــــــران مـــن است
سارا زيبايي
نقش کردم رخ زيباي تو بر خانه دل
خانه ويران شد و آن نقش به ديوار بماند
آن که دائم هوس سوختن ما مي کرد
کاش مي آمد و از دور تماشا مي کرد ...
سارا زيبايي
تمام كساني كه عمري به جرم تفاوت "قاف" و "گاف" ، بر آنها خنديديم
ديگر مهم نيست... "قلب" و "گلب" چه فرقي مي كند ؟
وقتي زير خاك ديگر نمي تپد
اشك را، آه را، همه يك جور مي خوانيم