پيام
+
سهراب، گفتي چشمها را بايد شست! شستم ولي...
گفتي جور ديگر بايد ديد! ديدم ولي...
گفتي زير باران بايد رفت... رفتم ولي
او نه چشم هاي خيس و شسته ام را نه نگاه ديگرم را
هيچکدام را نديد فقط در زير باران با طعنه اي خنديد و گفت:
ديوانه ي باران نديده....

beran
89/9/29
شقايق بانو
عكسه قشنگيه ...چن وقت پيش نزديكه سه چهار روز دنبال قدم زدن زير باران ميگشت تا اينو پيدا كنم
سارا زيبايي
مرسي شقايق جان.حالا پيدا کردي؟:دي
* سميه *
سارا جون تا تو باشي ديگه هركس هرچي گفت گوش ندي !! :دي
شقايق بانو
آره .. همونموقع اينو پيداش كردم
سارا زيبايي
آره سميه!:دي...فکر مي کردم حرف گوش کردن آخر و عاقبت بهتري داره!
* سميه *
الهي . از اين به بعد بيشتر حواستو جمع كن آفرين دختر خوب
سارا زيبايي
چشم!!:)
* سميه *
چشمت بي بلا