پيام
حسين.م
89/5/25
شقايق بانو
اين اسمت خيلي قشنگتره!
حسين.م
البته اينم قشنگه.ولي ساراي....
سارا زيبايي
مرسي شقايق جون.اين اسم حقيقيمه!
حسين.م
شما همون ساراي هستيد ديگه؟
سارا زيبايي
اره "ساراي"هستم....ولي چي؟؟؟:دي
حسين.م
اسم جديدتون مبارك ساراي!
سارا زيبايي
مرسييييي
حسين.م
ولي ساراي يه چيز ديگه است...حداقل براي من اينطوريه..دنيايي اين اسم خاطره انگيز و البته غم انگيز
سارا زيبايي
آها....معني ساراي رو نمي دونيد؟
حسين.م
«ساراي» در افسانه هاي کهن آذربايجاني نام دختري است که در راه دفاع از حيثيت ، آبرو و سرزمين خود و نهايت وفاداري به همسر در مقابل ظلم و ستم خان و خان ها خود را به رودخانه مي سپارد يکي از افسانه هاي قديمي ترکان آذربايجان هست؛ افسانه ساراي هست! داستان درباره دختري هست که با پسرعموي خود(آيدين) ازدواج مي کند!
حسين.م
اما چون پسرعمويش خان چوپان ايل بود مجبور مي شود تا گله ايل را براي چرا به منطقه دوردست (کوچ ايل به هنگام رسيدن فصل گرما) ببرد! هنگامي که پسر در کنار ايل نبود، خان منطقه گذرش به ايل مي افتد و ساراي رو مي بينه و ميگه بايد با اون ازدواج کنم!
حسين.م
حالا هر چي ميگن که بابا اين شوهر داره، قبول نمي کنه! بالاخره خان بوده و شعورش در حد يک خان و نه بيشتر!
خلاصه، خان ساراي رو با تشريفات فراوان سوار اسب مي کنه که با خودش ببره و عروسي بگيره! توي راه ساراي داستان ما مي پره تو رودخونه ( آرپاچاي - رودخانه آرپا ) تا اين وصلت ناخواسته صورت نگيره
حسين.م
اين شعر هم در خطاب به خان چوپان هست که ميگه: گئدين دئين خان چوبانا گلمسين بو ايل موغانا گلسه باتار ناحق قانا آپاردي سئللر ساراني بير اوجا بويلي بالاني///كاش تركي بلد بوديد.خيلي اين شعر جانسوزه.
حسين.م
ممنون سيد حميد.من اسم رو دوست دارم.كاري به مسماش ندارم:دي
سارا زيبايي
آخيييييي من داستانش رو نمي دونستم!خيلي ممنووووون!من ترکي بلدم البته نه ترکي آذربايجان،شما خودتون نمي تونيد ترجمه کنيد؟
حسين.م
ممنون سيد جون.امروز ما رو زن ندي ول كن نيستيا!!!نه خانم ساراي ترجمه كنم داغون ميشه شعر.شما چه تركي اي بلديد؟؟؟؟؟؟؟؟
حسين.م
خدا خيرت بده سيدحميد...
حسين.م
گئدين دئين خان چوبانا
گلمسين بو ايل موغانا
گلسه باتار ناحق قانا
آپاردي سئللر ساراني
بير اوجا بويلي بالاني
آرپا چايي درين اولماز
آخار سولار سرين اولماز
سارا کيمين گلين اولماز
آپاردي سئللر سارايي
بير اوجا بويلي بالاني
حسين.م
ترجمه:برويد و به خان چوپان بگوييد امسال به مغان نيايد اگر بيايد به خون بي گناه آلوده خواهد شد(خونش به ناحق ريخته خواهد شد) سيل ساراي را با خود برد! سيل سرو قامتي را با خود برد اين رود زياد عميق نيست زياد هم سرد نيست عروسي به مانند سارا يافت نمي شود سيل ساراي را با خود برد؛ بلند بالايي را با خود برد
حسين.م
اينم براي شما خانم ساراي!امر ديگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سارا زيبايي
مرسييييييي!!!معناش خيلي غم انگيزه!!!من ترکي اي رو بلدم که ترکمن هاي شهرستان بجنورد حرف مي زنن...نمي دونم بهش چه ترکي مي گن!
حسين.م
خب اونا تركمنن ديگه.تركيش كه آتيش ميزنه آدمي رو..من هروقت اين شعر رو مي خونم اشك تو چشام جمع ميشه.ما تو تركي دو سه تا داستان عشقي داريم...
نگهبان♫♥
حسين آقااااااااااااااااااااا
حسين.م
بله خانم نگهبان!
سارا زيبايي
:(((((!
حسين.م
اينم شعر فارسي ساراي:مي ريخت رقص روسري ات گل به زير پات /روئيده بود دشت تغزل به زير پات **هرجا قدم زدي فوران کرد چشمه اي /در صخره ها نبود تحمل به زيرپات** وقتي نسيم رفتن تومي وزيد دشت /گسترده بود فرش گلايل به زير پا ت **حالا تومانده اي وهمين خاطرات تو /ديگر نريخت دشت مغان گل به زير پات
حسين.م
سارا! تلاطم ارس از اشک هاي توست/ از سيل اشک غرق شده پل به زيرپات** دارد صلابت سبلان آب مي شود /در دره هاي غرق تامل به زير پات** يک شب بيا به دشت مغان اي عروس ايل! /تا بشکند سکوت شب ِ کلبه ، زير پات
سارا زيبايي
اووووه!!چه شعراي قشنگي....شاعر اين شعر فارسي نمي دونيد کيه؟
حسين.م
آقاي علي اصغر شيري
سارا زيبايي
راستي محتواي شعر فارسيش هم چقدر شبيه افسانه ترکه!
حسين.م
اصلا براي ساراي گفته اين شعرو!حالا ديديد ساراي چه داستاني داشته..
سارا زيبايي
ارههههه اصلا فکرشم نمي کردم!چه اسم غم انگيزي داشتممممم تا حالا!!
حسين.م
البته بهتون بگم بايد ترك باشيد تا كامل متوجه عمق فاجعه بشيدوتو عروسي هاي قديمي عاشق ها(نوازندگان تركي)اين داستان رو مي گفتن و تو آخر داستان مردم گريه مي كردند.
سارا زيبايي
ترک بودن يا نبودن که فرقي نمي کنه،اصل درک شعر و داستانه...من الان واقعا از اين داستان خوشم اومد و البته ناراحت شدم!!کافيه يک نفر خيلي احساساتي باشه تا اشکش دربياد!:دي
حسين.م
آخه يه سري كلمات براي ما خيلي حياتي و نوستالوژيكه..منظورم اين بود
سارا زيبايي
اهان حواسم نبود شما ترکي هستين!!!!!وقت کرديد داستانهاي ديگه هم بذاريد تا همه دوستان فيــــــض ببرن!
حسين.م
چشم.به شرط حيات ان شاء الله!