پيام
+
خواب نبودم ....؟
نيمه شب چشمهايم را روي هم گذاشتم،
اتاق تنگ وتاريک بود
نگاه ماه افسرده
مدادها خيره به صورتم رنگ زرد پاشيدند
من خواب نبودم ...
دستهايم پراز يخ شد
ديگر ستاره چشمک نزد
روي صندلي نشستم
صدايش را ضبط کردم
آه کشيدم :
قاصدک پرکشيد
من خواب نبودم ...
مشتي بر ديوارکوبيدم
سقف فرو ريخت
اما تابلوي بهارمحکم به ديوار چسبيده بود
و من خواب بودم ..

كوثرانه
89/3/21
بهي جون
بالاخره خواب بودي يا نبودي؟؟:دي
سارا زيبايي
خواب بودم!
بهي جون
خب پس چرا اولش مي گفتي خواب نبودي؟؟؟
سارا زيبايي
خب اولش بيدار بودم اما بعد يهويي خوابم گرفت...گيري تو هم هاااااا!!
بهي جون
:دي...خب سوال برام پيش اومده بود....