پيام
+
يک بار به مترسکي گفتم:
لابد از ايستادن در اين دشت خلوت خسته شده اي؟
گفت لذت ترساندن عميق و پايدار است و من از آن خسته نمي شوم.
و من انديشيدم و گفتم درست است چون من هم مزه ي اين لذت را چشيده ام.
نيلوفر
89/4/3
سارا زيبايي
گفت: تنها کساني که تنشان از کاه پر شده باشد اين لذت را مي شناسند.
آن گاه من از کنار او رفتم و ندانستم که منظورش ستايش من بود يا خوار کردن من.
يک سال گذشت و در اين مدت مترسک فيلسوف شد!
هنگامي که از کنار او گذشتم ديدم دو کلاغ در کلاهش لانه مي سازند.